با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Rote

roʊt rəʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
صدای موج، عادت، کاری که از روی عادت بکنند، از روی عادت تکرار کردن
- to answer by rote
- از روی حافظه پاسخ دادن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rote

  1. noun Memorization by repetition
    Synonyms: memory, routine, repetition, learning, automatic, instrument, learn, rote learning, list, memorizing, memorization, repeat, sound, system

Collocations

  • by rote

    از روی حافظه (نه اندیشه و داوری)، طوطی‌وار، مانند بز اخوش

  • rote learning

    یادگیری طوطی‌وار، یادگیری از راه از بر کردن

ارجاع به لغت rote

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rote» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rote

لغات نزدیک rote

پیشنهاد بهبود معانی