امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rousing

ˈraʊzɪŋ ˈraʊzɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
هیجان‌انگیز، شور‌انگیز، انگیزگر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- rousing music
- موسیقی شورانگیز
- He delivered a rousing speech.
- نطقی هیجان‌آمیز ایراد کرد.
adjective
(کاسبی و غیره) پررونق، گرفته، گرم
- a rousing business
- کاسبی پر‌رونق
adjective
چشمگیر، فوق‌العاده، غیرعادی
- a rousing success
- موفقیت چشم‌گیر
adjective
شهوت انگیز
- the rousing bare arms of that blonde goddess
- بازوان عریان و شهوت‌انگیز آن الهه‌ی موطلایی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rousing

  1. adjective stirring
    Synonyms:
    active alert animated astir bouncy bright brisk buoyant bustling busy buzzing chirpy dashing energetic enthusiastic frisky full of pep hyper industrious jumping lively peppy perky refreshing snappy spirited spry stimulating vigorous zippy

ارجاع به لغت rousing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rousing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rousing

لغات نزدیک rousing

پیشنهاد بهبود معانی