با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Rub Out

American: ˈrəbˈaʊt British: rʌbaʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb B2
پاک کردن، زدودن
phrasal verb
کشتن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rub out

  1. verb dispose of
    Synonyms: blow away, bump off, chill, deep-six, dispatch, do away with, do in, dust, erase, grease, hit, ice, kill, knock off, murder, nuke, off, snuff, snuff out, stretch out, take care of, waste, wax, whack, zap

ارجاع به لغت rub out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rub out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rub out

لغات نزدیک rub out

پیشنهاد بهبود معانی