امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rubbery

ˈrʌbəri ˈrʌbəri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    rubberier
  • صفت عالی:

    rubberiest

معنی

adjective
لاستیک مانند، کائوچو مانند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rubbery

  1. adjective Difficult to chew
    Synonyms:
    cartilaginous gristly
  1. adjective Having an elastic texture resembling rubber in flexibility or toughness
    Synonyms:
    rubberlike

ارجاع به لغت rubbery

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rubbery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rubbery

لغات نزدیک rubbery

پیشنهاد بهبود معانی