امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rudely

ˈruːdli ˈruːdli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more rudely
  • صفت عالی:

    most rudely

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb C1
گستاخانه، بی‌ادبانه، با بی‌ادبی، غیرمؤدبانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- She rudely interrupted my speech.
- او با بی‌ادبی سخنرانی من را قطع کرد.
- ‘What do you want?’ she asked rudely.
- گستاخانه پرسید: «چی می‌خوای؟»
adverb
به‌طور ناگهانی و ناخوشایند
- I was rudely awakened by the phone ringing.
- به‌طور ناگهانی و ناخوشایند با صدای زنگ تلفن بیدار شدم.
- In the morning, the alarm rudely arouses us.
- صبح که می‌شود، آلارم (=زنگ هشدار) به‌طور ناخوشایند ما را بیدار می‌کند.
adverb
ادبی (قدیمی) به‌طور ساده و نسنجیده
- a rudely built house
- خانه‌ای که به‌طور ساده و نسنجیده ساخته شده است
- The bridge was rather rudely constructed.
- پل نسبتاً به‌طور ساده و نسنجیده ساخته شده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rudely

  1. adverb In an impolite manner
    Synonyms:
    impolitely discourteously
    Antonyms:
    courteously politely
  1. adjective
    Synonyms:
    impudently crudely coarsely indecently barbarously roughly harshly sharply bluntly curtly boorishly ungraciously uncivilly tactlessly uncouthly vulgarly indecorously insolently contemptuously disrespectfully brutally dictatorially churlishly sullenly gruffly impishly saucily loudly brazenly blusteringly crassly unabashedly mockingly sassily snootily snippily
    Antonyms:
    politely civilly suavely

لغات هم‌خانواده rudely

  • adverb
    rudely

ارجاع به لغت rudely

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rudely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rudely

لغات نزدیک rudely

پیشنهاد بهبود معانی