امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rug

rʌɡ rʌɡ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    rugged
  • شکل سوم:

    rugged
  • سوم‌شخص مفرد:

    rugs
  • وجه وصفی حال:

    rugging
  • شکل جمع:

    rugs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
قالیچه، قالی، گلیم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Persian rugs are world-famous.
- قالی‌های ایران شهرت جهانی دارند.
- The cat curled up on the soft rug.
- گربه روی قالیچه‌ی نرم خود را جمع کرد.
noun countable
پتو
- My dog loves to nap on the rug.
- سگ من عاشق چرت زدن روی پتو است.
- As the winter chill set in, I draped a thick rug over my shoulders for extra warmth.
- با رسیدن سرمای زمستان، یک پتوی ضخیم روی شانه‌هایم کشیدم تا گرمای بیشتری داشته باشم.
noun slang countable
کلاه‌گیس، پوستیژ
- His rug was so realistic that it fooled many of his friends.
- کلاه‌گیس او آن‌قدر واقعی بود که بسیاری از دوستانش را فریب داد.
- The rug was made of synthetic fibers.
- پوستیژ از مواد مصنوعی ساخته شده بود.
noun countable
پوشاک روبدوشامبر، لباس خانه
- I spilled coffee on the rug and had to quickly clean it up.
- قهوه را روی روبدوشامبر ریختم و مجبور شدم سریع آن را تمیز کنم.
- I bought a new rug for myself.
- یک لباس خانه‌ی جدید برای خودم خریدم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rug

  1. noun carpet
    Synonyms:
    carpeting floor covering mat matting runner shag tapestry throw rug wall-to-wall carpeting
  1. noun hairpiece
    Synonyms:
    false hair hair extension hair implant hair weaving toupee wig

Collocations

ارجاع به لغت rug

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rug» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rug

لغات نزدیک rug

پیشنهاد بهبود معانی