با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Run Off

American: ˈrənˈɒf British: rʌnɒf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb
تکثیر کردن، چاپ کردن
phrasal verb
دور کردن
phrasal verb
گریختن، به‌ سرعت رفتن
phrasal verb
به خارج جاری شدن، ریختن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد run off

  1. phrasal verb Flee or depart quickly
  2. phrasal verb Make photocopies or print
  3. phrasal verb Write something quickly
  4. phrasal verb Pour or spill off or over
  5. phrasal verb Chase someone away
  6. phrasal verb rain or other liquid that flows off the land into rivers

ارجاع به لغت run off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «run off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/run off

لغات نزدیک run off

پیشنهاد بهبود معانی