امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sadness

ˈsædnəs ˈsædnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2
غمگینی، اندوه، غم، غصه، نژندی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- Sadness was in her eyes.
- در چشمانش غم بود.
- Her sadness at her grandfather's death was obvious.
- اندوه او از مرگ پدربزرگش آشکار بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sadness

  1. noun unhappiness, depression
    Synonyms:
    anguish blahs bleakness blue devils blue funk broken heart bummer cheerlessness dejection despondency disconsolateness dismals dispiritedness distress dolefulness dolor downcastness downer dysphoria forlornness funk gloominess grief grieving heartache heartbreak heavy heart hopelessness letdown listlessness melancholy misery moodiness mopes mournfulness mourning poignancy sorrow sorrowfulness the blues the dumps tribulation woe
    Antonyms:
    cheer gladness happiness joy

لغات هم‌خانواده sadness

ارجاع به لغت sadness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sadness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sadness

لغات نزدیک sadness

پیشنهاد بهبود معانی