معنی saggy به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈsæɡi ˈsæɡi

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

آویزان، شل‌وول، شل و چین‌خورده، افت‌کرده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The saggy pants made it difficult for him to walk properly.

- شلوار آویزان راه رفتن درست را برای او دشوار می‌کرد.

- Look at the saggy balls of the old man.

- به تخم‌های شل‌وول پیرمرد نگاه کن.

- The saggy skin on his face was a sign of aging.

- پوست شل و چین‌خورده‌ی صورتش نشان از پیری داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت saggy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «saggy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/saggy

لغات نزدیک saggy

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند