امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sameness

ˈseɪmnəs ˈseɪmnəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
یکسانی، یک‌شکلی، همانندی، همسانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The sameness in their opinions led to a lack of meaningful discussion.
- یکسانی در نظرات آن‌ها منجر به بحث چشمگیری نشد.
- The sameness of the products on the shelf was disappointing to consumers.
- یک‌شکلی محصولات در قفسه برای مصرف کنندگان ناامیدکننده بود.
noun uncountable
یکنواختی، بدون تنوع بودن
- In the midst of sameness, he found comfort in familiar patterns.
- در میان یکنواختی، او آرامش را در نقوش آشنا یافت.
- The artist sought to break free from the sameness that plagued his work.
- هنرمند به‌دنبال رهایی از یکنواختی بود که آثارش را خسته‌کننده می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sameness

  1. noun likeness, similarity
    Synonyms:
    adequation alikeness analogy equality equivalency identicalness identity indistinguishability monotony no difference oneness par parity predictability repetition resemblance selfsameness standardization tedium uniformity unison unity unvariedness
    Antonyms:
    difference dissimilarity variableness variety

ارجاع به لغت sameness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sameness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sameness

لغات نزدیک sameness

پیشنهاد بهبود معانی