امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sane

seɪn seɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more sane
  • صفت عالی:

    most sane

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
دارای عقل سلیم، عاقل، سالم، معقول، معتدل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Was Hitler sane or insane?
- آیا هیتلر عاقل بود یا دیوانه؟
- a sane policy
- سیاست خردمندانه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sane

  1. adjective mentally sound; reasonable
    Synonyms: all there, balanced, both oars in water, commonsensical, compos mentis, discerning, fair-minded, fit, having all marbles, healthy, in one’s right mind, intelligent, judicious, levelheaded, logical, lucid, moderate, normal, of sound mind, oriented, playing with full deck, prudent, rational, right, right-minded, sagacious, sage, sapient, self-possessed, sensible, sober, sound, steady, together, well, wise
    Antonyms: crazy, insane, unreasonable, unsound, unstable

ارجاع به لغت sane

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sane» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sane

لغات نزدیک sane

پیشنهاد بهبود معانی