امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sapient

ˈseɪpiənt ˈseɪpiənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
خردمند، با عقل و درایت، فهمیده، دانا، اهل تمیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- one of the sapient authorities ...
- یکی از بزرگان اهل تمیز ...
- If you follow her sapient advice, you will be sure to succeed.
- اگر از نصیحت خردمندانه‌ی او تبعیت کنی، مطمئن باش که موفق می‌شوی.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sapient

  1. adjective sagacious
    Synonyms:
    acute astucious astute cagey canny clear-sighted clever contemplative discerning discriminating educated enlightened experienced farsighted foxy informed insightful intelligent judicious keen knowing knowledgeable perceptive reflective sage scholarly sensible sharp shrewd smart thoughtful wise

ارجاع به لغت sapient

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sapient» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sapient

لغات نزدیک sapient

پیشنهاد بهبود معانی