امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Saucer

ˈsɒːsər ˈsɔːsə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    saucers

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
نعلبکی، زیرفنجانی، زیرلیوانی، زیراستکانی، زیرپیاله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- She placed the teacup on the saucer.
- او فنجان چای را روی نعلبکی گذاشت.
- The cat knocked the saucer off the table.
- گربه زیرفنجانی را از روی میز به زمین انداخت.
- The antique shop had a beautiful cup and saucer set.
- عتیقه‌فروشی ست فنجان و نعلبکی زیبایی داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد saucer

  1. noun something with a round shape resembling a flat circular plate; a small, curved plate that you put a cup on

ارجاع به لغت saucer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «saucer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/saucer

لغات نزدیک saucer

پیشنهاد بهبود معانی