امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Scallop

ˈskɑːləp ˈskɒləp / / ˈskæ-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    scalloped
  • شکل سوم:

    scalloped
  • سوم‌شخص مفرد:

    scallops
  • وجه وصفی حال:

    scalloping
  • شکل جمع:

    scallops

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
صدف‌خوراکی، حلزون‌های دوکپه‌ای، گوش‌ماهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The scallop was delicious and perfectly cooked.
- صدف خوراکی خوشمزه و کاملا پخته شده بود.
- I love the taste of scallop in my pasta.
- من عاشق صدف خوراکی در پاستا هستم.
verb - intransitive verb - transitive
برش دادن به لباس، پختن، حلزون گرفتن
- He scalloped the fabric to create a decorative edge.
- او برای پارچه یک لبه تزئینی برش داد.
- The chef expertly scalloped the potatoes for a beautiful presentation.
- سرآشپز سیب زمینی‌ها را برای داشتن شکلی زیبا به‌طور ماهرانه‌ای پخت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scallop

  1. noun The path left by a sharp instrument
    Synonyms:
    serration border indentation
  1. verb Fish for scallops
    Synonyms:
    scollop winkle
  1. verb Shape or cut in scallops
    Synonyms:
    escallop scollop
  1. noun Edible marine bivalve having a fluted fan-shaped shell that swim by expelling water from the shell in a series of snapping motions
    Synonyms:
    scollop escallop
  1. noun Thin slice of meat (especially veal) usually fried or broiled
    Synonyms:
    cutlet scollop escallop
  1. noun One of a series of rounded projections (or the notches between them) formed by curves along an edge (as the edge of a leaf or piece of cloth or the margin of a shell or a shriveled red blood cell observed in a hypertonic solution etc.)
    Synonyms:
    crenation crenature crenel crenelle

ارجاع به لغت scallop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scallop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scallop

لغات نزدیک scallop

پیشنهاد بهبود معانی