با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Scavenge

ˈskævəndʒ ˈskævəndʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    scavenged
  • شکل سوم:

    scavenged
  • سوم شخص مفرد:

    scavenges
  • وجه وصفی حال:

    scavenging

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive adverb
تنظیف کردن، سپوری کردن، تمیز کردن، در آشغال کاوش کردن
- Sea gulls scavenged the remains of the fish market.
- مرغان دریایی باقیمانده‌های بازار ماهی را لاشخوری می‌کردند.
- Beggars were scavenging through a heap of garbage.
- گداها در تلی از زباله به دنبال غذا می‌گشتند.
- scavenging period
- زمان گازروبی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scavenge

  1. verb Remove unwanted substances from
    Synonyms: clean, salvage

ارجاع به لغت scavenge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scavenge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scavenge

لغات نزدیک scavenge

پیشنهاد بهبود معانی