امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Schema

ˈskiːmə ˈskiːmə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    schemata

توضیحات

همچنین در شکل جمع می‌توان از schemas به‌جای schemata استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
الگو، مدل، طرح، نقش، نمودار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The scientist presented a detailed schema to illustrate her groundbreaking theory.
- این دانشمند برای نشان دادن نظریه‌ی پیشگامانه‌اش، طرحی دقیق ارائه کرد.
- To simplify the complex topic, the teacher created a visual schema for her students.
- برای ساده کردن موضوع پیچیده، معلم نموداری بصری برای دانش‌آموزانش کشید.
noun countable
طرح‌واره، شکل‌واره (نمایانگر الگوهای فکری یا رفتاری است.)
- He modified his schema after experiencing a new cultural environment.
- او پس‌از تجربه‌ی محیط فرهنگی جدید، طرح‌واره‌ی خود را اصلاح کرد.
- In psychology, a schema serves as a framework for interpreting information.
- در روانشناسی، طرح‌واره به‌عنوان چارچوبی برای تفسیر اطلاعات عمل می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد schema

  1. noun A method for making, doing, or accomplishing something
    Synonyms:
    scheme blueprint design game plan idea layout outline plan project strategy

ارجاع به لغت schema

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «schema» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/schema

لغات نزدیک schema

پیشنهاد بهبود معانی