با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Scintilla

sɪnˈtɪlə sɪnˈtɪlə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
جرقه، اثر
- His claim has no scintilla of truth.
- ادعای او ذره‌ای حقیقت ندارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scintilla

  1. noun small bit, trace
    Synonyms: atom, crumb, dab, dash, drop, flash, hint, iota, particle, pinch, ray, shade, shred, small quantity, smidgen, soupçon, sparkle, speck, spot, whiff, whisper

ارجاع به لغت scintilla

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scintilla» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scintilla

لغات نزدیک scintilla

پیشنهاد بهبود معانی