امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Scintillating

ˈsɪntəleɪtɪŋ ˈsɪntəleɪtɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    scintillated
  • شکل سوم:

    scintillated
  • سوم‌شخص مفرد:

    scintillates

معنی

adverb
( sparkling ، scintillant =) جرقه‌زننده، بارقه‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scintillating

  1. adjective bright, stimulating
    Synonyms:
    animated brilliant clever dazzling ebullient exciting flashing gleaming glimmering glinting glittering lively shining smart sparkling sprightly twinkling witty
    Antonyms:
    blah dull

ارجاع به لغت scintillating

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scintillating» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scintillating

لغات نزدیک scintillating

پیشنهاد بهبود معانی