گذشتهی ساده:
scorchedشکل سوم:
scorchedسوم شخص مفرد:
scorchesوجه وصفی حال:
scorchingشکل جمع:
scorches(در جنگ) سیاست خراب کردن و سوزاندن همهچیز بهویژه مزارع گندم و غیره در جلوی قشون دشمن
سبیل کسی را دود دادن، سخت تنبیه کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scorch» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scorch