با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Scorer

ˈskɔːrər ˈskɔːrə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
ورزش گلزن، امتیازآور، امتیازگیرنده
- The hockey team's scorer was injured.
- گلزن این تیم هاکی مصدوم شد.
- The volleyball team's libero made an impressive save, preventing the opposing team's top scorer from making a point.
- لیبروی این تیم والیبال با یک سیو چشمگیر مانع از امتیاز گرفتن بهترین امتیازآور تیم مقابل شد.
noun countable
انگلیسی بریتانیایی ورزش امتیازشمار، گل‌شمار
- The scorer kept track of the points during the basketball game.
- امتیازشمار امتیازات بازی بسکتبال را حساب می‌کرد.
- The hockey scorer tallied up the goals for each team at the end of the game.
- گل‌شمار هاکی در پایان بازی گل‌های هر تیم را حساب کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scorer

  1. noun An official who records the score during the progress of a game
    Synonyms: scorekeeper

لغات هم‌خانواده scorer

ارجاع به لغت scorer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scorer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scorer

لغات نزدیک scorer

پیشنهاد بهبود معانی