با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Scrapbook

ˈskræpbʊk ˈskræpbʊk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
آلبوم، دفتر (حاوی عکس، بریده‌ی روزنامه‌ها و ...)، مرقع
- I love flipping through my old scrapbook and reminiscing about the good times.
- من عاشق ورق زدن آلبوم قدیمی‌ام و یادآوری روزهای خوب هستم.
- My grandmother's scrapbook is filled with black-and-white photographs from her youth.
- آلبوم مادربزرگم پر از عکس‌های سیاه‌وسفید دوران جوانی او است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scrapbook

  1. noun That which has been collected
    Synonyms: portfolio, memorabilia, clippings, notebook

ارجاع به لغت scrapbook

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scrapbook» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scrapbook

لغات نزدیک scrapbook

پیشنهاد بهبود معانی