امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Scroll

skroʊl skrəʊl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    scrolled
  • شکل سوم:

    scrolled
  • سوم‌شخص مفرد:

    scrolls
  • وجه وصفی حال:

    scrolling
  • شکل جمع:

    scrolls

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
طومار، پیچک، نوشته یا فهرست طولانی، طومار نوشتن، کتیبه نوشتن، ثبت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- the scroll of fame
- فهرست نیک نامان
- This computer scrolls too slowly.
- این کامپیوتر خیلی آهسته پیمایش می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scroll

  1. noun A rolled sheet, especially a manuscript
    Synonyms: roll, parchment, document, writing, scripture, list, papyrus, coil, whorl, schedule, scrawl, curl, streamer, volute, curlicue, ringlet, gyre
  2. noun A curved ornament
    Synonyms: volute, spiral, convolution

ارجاع به لغت scroll

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scroll» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scroll

لغات نزدیک scroll

پیشنهاد بهبود معانی