امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

See-through

ˈsiːθruː ˈsiːθruː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective B2
فرانما، شفاف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- see-through fabric
- پارچه‌ی فرانما
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد see-through

  1. adjective Free from what obscures or dims
    Synonyms:
    clear crystal clear crystalline limpid lucid pellucid transparent
  1. verb To complete
    Synonyms:
    finish bring to a conclusion wind-up
  1. adjective Admitting light so that objects beyond can be seen
    Synonyms:
    clear transparent crystal clear crystalline limpid gauze-like lucid sheer pellucid diaphanous translucent filmy gauzy gossamer vaporous vapourous cobwebby
  1. verb To understand
    Synonyms:
    comprehend penetrate detect

ارجاع به لغت see-through

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «see-through» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/see-through

لغات نزدیک see-through

پیشنهاد بهبود معانی