امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Seer

sɪr sɪə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
ادبی پیش‌گو، غیب‌گو، غیب‌بین، آینده‌بین، طالع‌بین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The seer predicted the outcome of the battle.
- پیش‌گو نتیجه‌ی نبرد را پیش‌بینی کرد.
- The village seer was known for her accurate prophecies.
- غیب‌گوی دهکده به‌خاطر پیش‌گویی‌های دقیقش معروف بود.
noun countable
اهل بصیرت، بصیر، بینا
- Legends spoke of a wise seer who could foresee future events with remarkable accuracy.
- افسانه‌ها از یک بینای دانا صحبت می‌کنند که می‌تواند وقایع آینده را با دقت قابل‌توجهی پیش‌بینی کند.
- Many traveled long distances just to hear the words of the ancient seer.
- بسیاری فقط برای شنیدن سخنان بصیر باستانی مسافت‌های طولانی را طی کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد seer

  1. noun clairvoyant
    Synonyms: augur, channeller, crystal ball gazer, diviner, forecaster, fortune-teller, medium, oracle, palm reader, prophet, psychic, soothsayer

ارجاع به لغت seer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «seer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/seer

لغات نزدیک seer

پیشنهاد بهبود معانی