با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Segmentation

ˌseɡmenˈteɪʃn / / -mən- ˌseɡmenˈteɪʃn / / -mən-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
تقسیم به چند قسمت یا قطعه، قطعه‌قطعه‌سازی
noun
قطعه بندی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد segmentation

  1. noun The act of dividing or partitioning; separation by the creation of a boundary that divides or keeps apart
    Synonyms: cleavage, division, partition, partitioning, sectionalization, sectionalisation

ارجاع به لغت segmentation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «segmentation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/segmentation

لغات نزدیک segmentation

پیشنهاد بهبود معانی