امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Select

səˈlekt səˈlekt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    selected
  • شکل سوم:

    selected
  • سوم‌شخص مفرد:

    selects
  • وجه وصفی حال:

    selecting
  • صفت تفضیلی:

    more select
  • صفت عالی:

    most select

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
برگزیده، ممتاز، منتخب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- They only admitted a select few.
- فقط تعداد معدودی از برگزیدگان را راه دادند.
- He spoke for a select audience.
- او برای شنوندگان گلچین‌شده سخنرانی کرد.
- a select group of poets
- یک گروه شاعر برجسته
verb - transitive
گزیدن، انتخاب کردن، سوا کردن، جدا کردن
- He selected a blue shirt, I selected a white one.
- او پیراهن آبی انتخاب کرد و من پیراهن سفید انتخاب کردم.
- He was selected to lead the group.
- او برگزیده شد که گروه را رهبری کند.
- Iraj Mirza's selected poems
- اشعار گزیده‌ی ایرج میرزا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد select

  1. adjective excellent, elite, preferable
    Synonyms:
    best blue-chip boss choice chosen cool cream culled delicate discriminating eclectic elect elegant exclusive exquisite favored first-class first-rate handpicked limited number one pick picked posh preferred prime privileged rare recherché screened selected selective special superior top topnotch tops weeded winner winnowed world-class
    Antonyms:
    inferior poor second-rate
  1. verb pick out, prefer from among choices
    Synonyms:
    choose cull decide elect make make a choice make a selection mark name opt optate opt for peg pick pin down say so single out slot sort out tab tag take tap winnow
    Antonyms:
    refuse reject

لغات هم‌خانواده select

  • verb - transitive
    select

ارجاع به لغت select

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «select» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/select

لغات نزدیک select

پیشنهاد بهبود معانی