امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Self-absorption

    ˈselfəbˈzɔːrpʃən selfəbˈzɔːpʃən
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    خودمشغولی، به‌خوداندیشی، خودبینی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - The teenager's self-absorption prevented her from noticing the needs and feelings of those around her.
    - خودمشغولی این نوجوان مانع از توجه او به نیازها و احساسات اطرافیانش شد.
    - His self-absorption led him to ignore the concerns and opinions of others
    - به‌خوداندیشی او باعث شد که نگرانی‌ها و نظرات دیگران را نادیده بگیرد.
    noun uncountable
    فیزیک خودجذبی (جذب انرژی تابشی توسط خود جسم تابش‌زا)
    - The self-absorption of the laser beam in the optical fiber increased its power.
    - خودجذبی پرتو لیزر در فیبر نوری باعث افزایش قدرت آن شد.
    - The self-absorption of the X-ray radiation in the bone tissue makes it useful for medical imaging.
    - خودجذبی اشعه‌ی ایکس در بافت استخوانی، آن را برای تصویربرداری پزشکی کاربردی می‌کند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد self-absorption

    1. noun Concern only for oneself
      Synonyms: egocentricity, egocentrism, egoism, egomania, self-centeredness, self-involvement, selfishness

    ارجاع به لغت self-absorption

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «self-absorption» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/self-absorption

    لغات نزدیک self-absorption

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند