امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sensual

ˈsenʃuəl ˈsenʃuəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more sensual
  • صفت عالی:

    most sensual

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
هوس‌ران، شهوانی، جسمانی، خوش‌گذران، نفسانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- sensual pleasures
- لذت‌های جسمانی
- Her poetry is at once sensual and beautiful.
- شعر او در عین حال شهوت‌انگیز و زیباست.
- a very sensual man
- مردی بسیار شهوت‌پرست
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sensual

  1. adjective physical, erotic
    Synonyms:
    animal animalistic arousing bodily carnal debauched delightful epicurean exciting fleshly heavy hedonic hot lascivious lecherous lewd libidinous licentious lustful moving pleasing rough sensuous sexual sexy sharpened steamy stimulating stirring tactile unchaste unspiritual voluptuous X-rated
    Antonyms:
    abstemious chaste mental

ارجاع به لغت sensual

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sensual» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sensual

لغات نزدیک sensual

پیشنهاد بهبود معانی