با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Set Down

American: ˈsetˈdaʊn British: setdaʊn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb
قرار دادن، کار گذاشتن
phrasal verb
زمین گذاشتن
phrasal verb
(هواپیما) نشاندن، فرود آوردن
phrasal verb
یادداشت کردن، نوشتن، ضبط کردن
phrasal verb
وابسته دانستن (به چیزی)، نسبت دادن
phrasal verb
(قانون و مقررات) برقرار کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد set down

  1. phrasal verb Write

ارجاع به لغت set down

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «set down» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/set down

لغات نزدیک set down

پیشنهاد بهبود معانی