با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Set-in

American: ˈsetɪn British: setɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
جاسازی‌شده، (به بخش دیگر) دوخته‌شده، وصل‌شده، دو‌تکه
- a set-in bookcase
- جاکتابی جاسازی شده
- a set-in pocket
- جیب رودوزی شده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد set-in

  1. verb Enter a particular state
    Synonyms: commence, begin to grow, kick in, turn

ارجاع به لغت set-in

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «set-in» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/set-in

لغات نزدیک set-in

پیشنهاد بهبود معانی