با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Setter

ˈset̬ər ˈsetə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
توله شکاری و پشمالوی بویی، آهنگساز، گذارنده
- typesetter
- حروفچین
- Irish setter
- سگ پرنده‌یاب ایرلندی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد setter

  1. noun One who sets written material into type
    Synonyms: compositor, typesetter, typographer

ارجاع به لغت setter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «setter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/setter

لغات نزدیک setter

پیشنهاد بهبود معانی