با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Seventeen

ˌsevnˈtiːn ˌsevnˈtiːn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    seventeens

معنی و نمونه‌جمله

noun A1
هفده، هفده چیز
- When I was seventeen.
- وقتی هفده ساله بودم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد seventeen

  1. noun The cardinal number that is the sum of sixteen and one
    Synonyms: 17, xvii
  2. adjective Being one more than sixteen
    Synonyms: 17, xvii

ارجاع به لغت seventeen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «seventeen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/seventeen

لغات نزدیک seventeen

پیشنهاد بهبود معانی