با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Seventh

ˈsevnθ ˈsevnθ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    sevenths

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective adverb A2
هفتم، هفتمین، یک‌هفتم، یک قسمت از هفت قسمت
- he seventh class
- کلاس هفتم
- the seventh year of their marriage
- هفتمین سال ازدواج آن‌ها
- I want the seventh.
- هفتمی را می‌خواهم.
- Each of the seven thieves took a seventh of the money.
- هر یک از هفت دزد یک هفتم پول را برداشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد seventh

  1. noun One part in seven equal parts
    Synonyms: one-seventh
  2. adjective Coming next after the sixth and just before the eighth in position
    Synonyms: 7th, heptadic, heptangular, septempartite, septimal, sevenfold

ارجاع به لغت seventh

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «seventh» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/seventh

لغات نزدیک seventh

پیشنهاد بهبود معانی