امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sewing

ˈsoʊɪŋ ˈsəʊɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    sews

معنی

noun uncountable C1
دوزندگی، دوختن پارچه لباسی، حاشیه‌دوزی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sewing

  1. noun Joining or attaching by stitches
    Synonyms:
    stitching seaming backstitching tailoring embroidering darning mending stitchery piecing patching dressmaking
  1. verb Create (clothes) with cloth
    Synonyms:
    basting binding tailoring uniting stitching patching fastening needling embroidering mending tacking joining darning
    Antonyms:
    ripping undoing tearing ravelling

ارجاع به لغت sewing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sewing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sewing

لغات نزدیک sewing

پیشنهاد بهبود معانی