با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sexual Assault

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
تعرض جنسی
- He eventually admitted twelve sexual assaults.
- او در نهایت به دوازده فقره تعرض جنسی اعتراف کرد.
- convicted of sexual assault
- متهم به تعرض جنسی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sexual assault

  1. noun sex crime
    Synonyms: carnal abuse, date rape, forcible intercourse, grope, molestation, rape, ravishment, sex crime, sexual abuse, sexual offense, unlawful sexual intercourse, violation

ارجاع به لغت sexual assault

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sexual assault» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sexual-assault

لغات نزدیک sexual assault

پیشنهاد بهبود معانی