امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Shady

ˈʃeɪdi ˈʃeɪdi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    shadier
  • صفت عالی:

    shadiest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
سایه‌دار، سایه‌افکن، مشکوک، مرموز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a cool, shady corner
- یک گوشه‌ی خنک و پرسایه
- her shady hair
- گیسوی شب فام او
- a shady night
- شب تیره
- He's a shady character.
- او آدم نادرستی است.
- She is on the shady side of fifty.
- سن او از پنجاه بالاتر است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shady

  1. adjective dark, covered
    Synonyms:
    adumbral bosky cloudy cool dim dusky indistinct leafy out of the sun screened shaded shadowed shadowy sheltered umbrageous umbrous under a cloud vague
    Antonyms:
    bright light open
  1. adjective disreputable, suspicious
    Synonyms:
    crooked disgraceful dishonest dishonorable dubious fishy ignominious infamous inglorious notorious questionable scandalous shabby shameful shifty shoddy slippery suspect underhanded unethical unrespectable unscrupulous untrustworthy
    Antonyms:
    aboveboard honorable reputable respectable

Idioms

ارجاع به لغت shady

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shady» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shady

لغات نزدیک shady

پیشنهاد بهبود معانی