با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Shah

ʃɑː ʃɑː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
شاه (عنوانی که به فرمانروایان برخی از کشورها، به‌ویژه ایران، اطلاق و اغلب با حرف بزرگ نوشته می‌شود)
- the Shah's palace
- کاخ شاه
- The shah's wife was known for her beauty and elegance.
- همسر شاه به زیبایی و ظرافت معروف بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shah

  1. noun Title for the former hereditary monarch of Iran
    Synonyms: Shah of Iran

ارجاع به لغت shah

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shah» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shah

لغات نزدیک shah

پیشنهاد بهبود معانی