با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Shall

ʃl ʃl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

auxiliary verb B1
باید، بایست، بایستی
- I shall probably go tomorrow.
- احتمالاً فردا خواهم رفت.
- Those who have faith shall be saved.
- آنان که ایمان دارند (حتماً) رستگار خواهند شد.
- The fine shall not exceed $ 200.
- جریمه از 200 دلار متجاوز نخواهد بود.
- Shall I invite them too?
- آن‌ها را هم دعوت کنم؟
- If any man shall hear, let him remember.
- اگر کسی بشنود، باید به‌دلیل بسپارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shall

  1. verb
    Synonyms: be going to, must, be about to, intend, want-to, be obliged

ارجاع به لغت shall

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shall» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shall

لغات نزدیک shall

پیشنهاد بهبود معانی