با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sharp-tongued

ˌʃɑːrpˈtʌŋd ˌʃɑːpˈtʌŋd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
تندزبان، تلخ‌زبان، عیب‌جو
- Despite her sharp-tongued nature, she had a loyal group of friends who appreciated her honesty.
- علی‌رغم خوی تندزبانش، او گروهی از دوستان وفادار داشت که از صداقت او قدردانی می‌کردند.
- The sharp-tongued professor criticized her students' work without mercy.
- استاد تندزبان بدون نرم‌دلی از کار شاگردانش انتقاد کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sharp-tongued

  1. adjective critical
    Synonyms: belittling, biting, carping, censuring, condemning, cursing, cutting, cynical, demeaning, derogatory, harsh, hypercritical, mean, nasty, sarcastic, satirical

ارجاع به لغت sharp-tongued

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sharp-tongued» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sharp-tongued

لغات نزدیک sharp-tongued

پیشنهاد بهبود معانی