با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sheath

ʃiːθ ʃiːθ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive
( sheathe ) نیام، غلاف، جلد، پوش، غلافدار کردن،پوشاندن، کند کردن، غلاف کردن
- The renowned Amir Arsalan drew the sword out of the sheath.
- امیر ارسلان نامدار شمشیر از غلاف درکشید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sheath

  1. noun A thin outer covering of an object
    Synonyms: case, sheathing, scabbard, skin, lamina, cover, capsule, membrane, spathe, coat, cocktail-dress, covering, dress, cere, envelope, wrapper

ارجاع به لغت sheath

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sheath» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sheath

لغات نزدیک sheath

پیشنهاد بهبود معانی