با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sheikh

ʃiːk ʃeɪk
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: sheik

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
شیخ (عنوانی عربی که به بزرگ قوم و قبیله و یا رهبر سیاسی و نیز اعیان دین و مدرسان و علما اشاره می‌کند)
- The sheikh of the tribe was highly respected among his people.
- شیخ قبیله در میان مردمش بسیار مورداحترام بود.
- The sheikh's authority was unquestionable.
- اقتدار شیخ بی‌چون‌وچرا و انکارناپذیر بود.
- the sheik's palace
- قصر شیخ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sheikh

  1. noun The leader of an Arab village or family
    Synonyms: sheik, tribal sheik, tribal sheikh, Arab chief

ارجاع به لغت sheikh

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sheikh» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sheikh

لغات نزدیک sheikh

پیشنهاد بهبود معانی