با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Shelf

ʃelf ʃelf
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    shelves

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
طاقچه، رف، فلات قاره، هرچیز طاقچه‌مانند
- We arranged the books on the shelf.
- کتاب‌ها را روی طاقچه چیدیم.
- a shelf book
- طاقچه‌ی کتاب
- We put up a wooden shelf on the wall.
- یک طاقچه‌ی چوبی به دیوار زدیم.
- continental shelf
- فلات قاره
verb - transitive
در طاقچه گذاشتن، کنار گذاشتن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shelf

  1. noun jutting, flat area or piece
    Synonyms: bank, bracket, console, counter, cupboard, ledge, mantelpiece, mantle, rack, reef, ridge, rock, shallow, shoal

Collocations

  • shelf-mark

    (کتاب‌های کتابخانه) حروف ترتیب (که طاقچه و محل کتاب را معلوم می‌کنند)

Idioms

  • on the shelf

    بی‌مصرف، کنار گذاشته، ناکارا، فاقد کارآرایی، به‌دردنخور

ارجاع به لغت shelf

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shelf» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shelf

لغات نزدیک shelf

پیشنهاد بهبود معانی