امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Shilly-shally

ˈʃɪli ˌʃæli ˈʃɪli ˌʃæli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive informal
این دست اون دست کردن، دودل بودن، فس‌فس کردن، تردید کردن، مردد بودن، تردید داشتن (به‌ویژه روی چیزهای بی‌اهمیت)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Stop shilly-shallying and just make a choice!
- دست از این دست اون دست کردن بردار و تصمیم بگیر!
- He shilly-shallied for so long that the opportunity passed him by.
- اون‌قدر فس‌فس کرد که فرصتش از دست رفت.
adverb informal
با دودلی، با شک و تردید
- He shilly-shally agreed to help me with the project.
- او با دودلی موافقت کرد که در پروژه به من کمک کند.
- The student shilly-shally answered the teacher's question.
- دانش‌آموز با شک و تردید به پرسش معلم پاسخ داد.
adjective informal
دودل، مردد، فس‌فسو
- The shilly-shally attitude of the politician caused him to lose support from his constituents.
- نگرش مردد این سیاست‌مدار باعث شد که او حمایت رأی‌دهندگان خود را از دست بدهد.
- shilly-shally employee
- کارمند فس‌فسو
noun informal
تردید، دودلی، فس‌فس
- His constant shilly-shally made it impossible for the team to make any progress.
- تردید مستمر او باعث شد که تیم نتواند پیشرفت کند.
- The shilly-shally of the committee members caused the decision-making process to drag on for weeks.
- دودلی اعضای کمیته باعث شد فرایند تصمیم‌گیری هفته‌ها طول بکشد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shilly-shally

  1. verb To be irresolute in acting or doing
    Synonyms:
    hesitate waver falter halt pause fluctuate vacillate dither be irresolute blow-hot-and-cold dally dawdle dodge stagger procrastinate wobble stall trifle
  1. adjective Given to or exhibiting hesitation
    Synonyms:
    halting hesitant indecisive irresolute pendulous tentative timid vacillant vacillatory
  1. noun The act of hesitating or state of being hesitant
    Synonyms:
    hesitancy hesitation indecision indecisiveness irresoluteness irresolution pause tentativeness timidity timidness to-and-fro vacillation

ارجاع به لغت shilly-shally

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shilly-shally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shilly-shally

لغات نزدیک shilly-shally

پیشنهاد بهبود معانی