با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    Shoal

    ʃoʊl ʃəʊl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      shoaled

    • سوم شخص مفرد:

      shoals

    • وجه وصفی حال:

      shoaling

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    جانورشناسی دسته (ماهی‌ها)
    لیست لغات مرتبط با جانورشناسی در انگلیسی
    - A shoal of colorful fish swam by.
    - دسته‌ای از ماهی‌های رنگارنگ شنا کردند.
    - The shoal of fish swam gracefully through the crystal-clear waters.
    - دسته‌ای از ماهی‌ها به‌زیبایی در میان آب‌های زلال شنا می‌کردند.
    noun plural countable informal
    جماعت کثیر، توده‌ی انبوه، دسته (آدم یا چیزی)
    - A shoal of tourists gathered around the famous landmark to take pictures.
    - دسته‌ای از گردشگران در اطراف این مکان دیدنی معروف جمع شدند تا عکس بگیرند.
    - The shoal of students crowded the hallways.
    - دسته‌ای از دانش‌آموزان راهروها را شلوغ کرده بود.
    noun countable
    زمین‌شناسی آب‌سَنگ، صخره‌ی آبی، صخره‌ی دریایی، تپه‌ی دریایی
    - do not cross a river unless you find a shoal!
    - از رودخانه رد نشو مگر اینکه آب‌سنگی پیدا کنی! (بی‌گدار به آب نزن!)
    - The fisherman cast his line near the shoal.
    - ماهیگیر ریسمان خود را در نزدیکی آب‌سنگ انداخت.
    adjective noun uncountable
    کم‌عمق، سطحی
    - The boat got stuck in the shoal water.
    - قایق در آب کم‌عمق گیر کرد.
    - Children laughed and played among the sandy shoal.
    - بچه‌ها می‌خندیدند و در مناطق شنی کم‌عمق بازی می‌کردند.
    verb - intransitive verb - transitive
    کم‌عمق شدن، کم‌ژرفا شدن
    - The river shoaled abruptly.
    - رودخانه ناگهان کم‌عمق شد.
    - The bay shoals gradually.
    - خلیج به‌تدریج کم‌عمق می‌شود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد shoal

    1. noun A shallow part of a body of water
      Synonyms: reef, shallow, bank, bar, sandbank, school, sand-bar, bar.--a. shallow, underwater knoll, crowd, flock, group, horde, mass, mudflat, sandbar
    2. verb Become shallow
      Synonyms: shallow
    3. adjective Measuring little from bottom to top or surface
      Synonyms: shallow

    ارجاع به لغت shoal

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «shoal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shoal

    لغات نزدیک shoal

    پیشنهاد بهبود معانی