با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Shod

ʃɑːd ʃɒd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    shoes
  • وجه وصفی حال:

    shoeing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
پوشیده‌شده، نعل‌شده
- The hiker's shod feet were protected from sharp rocks and thorns.
- پاهای پوشیده‌شده‌ی کوه‌نورد از صخره‌ها و خارهای تیز محافظت می‌شد.
- He pushed open the door with his shod foot.
- با پای پوشیده‌شده‌اش در را فشار داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shod

  1. adjective Used of certain religious orders who wear shoes
    Synonyms: calced
  2. adjective Wearing footgear
    Synonyms: shodden, shoed
    Antonyms: unshod, discalced

ارجاع به لغت shod

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shod» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shod

لغات نزدیک shod

پیشنهاد بهبود معانی