با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Shoestring

ˈʃuːˌstrɪŋ ˈʃuːˌstrɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
انگلیسی آمریکایی بند کفش
- I need to tie my shoestrings before I go for a run.
- قبل از اینکه برای دویدن بروم باید بندهای کفشم را ببندم.
- The shoestring on my left shoe is frayed and needs to be replaced.
- بند لنگه‌ی چپ کفش من ساییده شده است و باید تعویض شود.
noun
چندرغاز، مبلغ ناچیز (پول)، سرمایه‌ی کم
- They started the business on a shoestring.
- آن‌ها کاسبی را با سرمایه‌ی کمی آغاز کردند.
- I started my business with just a shoestring and a dream.
- کسب‌وکارم را تنها با چندرغاز و رؤیا شروع کردم.
adjective
کم، اندک، ناچیز
- We were able to expand our business with a shoestring budget thanks to strategic partnerships and cost-cutting measures.
- به لطف مشارکت‌های استراتژیک و اقداماتی برای کاهش هزینه، توانستیم کسب‌وکارمان را با بودجه‌ی کم گسترش دهیم.
- She started her own clothing line with just a shoestring investment.
- خط تولید لباس خود را تنها با سرمایه‌گذاری اندک راه‌اندازی کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shoestring

  1. noun A lace used for fastening shoes
    Synonyms: shoelace, lace, latchet, shoe string, tie, with too little backing, with little capital, on a tight budget, from hand to mouth, impoverished, inadequately financed, shoe lace

ارجاع به لغت shoestring

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shoestring» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shoestring

لغات نزدیک shoestring

پیشنهاد بهبود معانی