با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Shred

ʃred ʃred
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    shredded
  • شکل سوم:

    shredded
  • سوم شخص مفرد:

    shreds
  • وجه وصفی حال:

    shredding
  • شکل جمع:

    shreds

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
پاره، تکه، ریز، خرده، ذره، سرتکه پارچه، پاره کردن، باریک بریدن
- a bowl of shredded cucumbers and yogurt
- یک کاسه ماست و خیار (رنده‌شده)
- a machine that shreds sugar cane
- ماشینی که نیشکر را ریزریز می‌کند
- shredded cloth
- پارچه‌ی پاره‌پاره شده
- this shredded heart
- این قلب چاک‌چاک
- shreds of paper
- بریده‌های کاغذ
- without a shred of truth
- بدون ذره‌ای حقیقت
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shred

  1. noun tiny piece
    Synonyms: atom, bit, cantlet, crumb, fragment, grain, iota, jot, modicum, ounce, part, particle, rag, ray, ribbon, scintilla, scrap, shadow, sliver, smidgen, snippet, speck, stitch, tatter, trace, whit
    Antonyms: lot
  2. verb cut into ribbons
    Synonyms: cut, fray, frazzle, make ragged, reduce, shave, sliver, strip, tatter, tear
    Antonyms: mend, sew

ارجاع به لغت shred

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shred» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shred

لغات نزدیک shred

پیشنهاد بهبود معانی