با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Shrew

ʃruː ʃruː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    shrewed
  • سوم شخص مفرد:

    shrews
  • وجه وصفی حال:

    shrewing

توضیحات

همچنین می‌توان از shrewmouse به‌ جای shrew استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
جانورشناسی حشره‌خوار (پستانداری کوچک و شبیه به موش کور)
- I saw a tiny shrew darting through the tall grass in our backyard.
- حشره‌خوار کوچکی را دیدم که از میان چمن‌های بلند حیاط‌خلوت‌ ما عبور می‌کند.
- The cat pounced on the shrew and swiftly caught it in its mouth.
- گربه به حشره‌خوار حمله کرد و به‌سرعت آن را در دهانش گرفت.
noun countable
قدیمی (زن) غرغرو، ستیزه‌جو، بدخلق، پتیاره، سلیطه، آکله
- The shrew at the grocery store berated the cashier for a minor mistake.
- زن بدخلق در فروشگاه مواد غذایی صندوقدار را به‎خاطر اشتباهی جزئی مورد سرزنش قرار داد.
- My neighbor is known as the neighborhood shrew due to her constant nagging and complaints.
- همسایه‌ام به‌خاطر نق زدن‌ها و شکایت‌های همیشگی‌اش به غرغروی محله معروف است.
verb - transitive
فحش دادن، دشنام دادن، ناسزا گفتن، نفرین کردن، لعنت فرستادن
- She shrewed a curse at him for betraying her trust.
- او را به‌خاطر خیانت به اعتمادش نفرین کرد.
- The angry driver shrewed curses at the other car for cutting him off.
- راننده‌ی عصبانی ماشین دیگر را به‌خاطر بستن راهش دشنام داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shrew

  1. noun mean lady
    Synonyms: amazon, backbiter, battle-ax, biddy, bitch, calumniator, carper, detractor, dragon, fire-eater, fishwife, fury, harpy, harridan, hell cat, hellion, hussy, madcap, muckraker, nag, ogress, old biddy, porcupine, reviler, scold, she-devil, she-wolf, siren, spitfire, termagant, tigress, virago, vituperator, vixen, wench

ارجاع به لغت shrew

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shrew» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shrew

لغات نزدیک shrew

پیشنهاد بهبود معانی