با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Shrove

ʃroʊv ʃrəʊv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive verb - intransitive
زمان گذشته‌ی: shrive
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shrove

  1. verb Grant remission of a sin to
    Synonyms: confessed, prayed, purged, pardoned, freed, repented, absolved, acquitted
  2. verb To absolve
    Synonyms: pardoned, redeemed

ارجاع به لغت shrove

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shrove» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shrove

لغات نزدیک shrove

پیشنهاد بهبود معانی