امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Shunt

ʃʌnt ʃʌnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    shunted
  • شکل سوم:

    shunted
  • سوم‌شخص مفرد:

    shunts
  • وجه وصفی حال:

    shunting
  • شکل جمع:

    shunts

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adverb
قطار را به خط دیگری انداختن، منحرف کردن، تغییر جهت دادن، از میان بردن، کنار گذاشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun verb - transitive adverb
موازی، مقاومت موازی
- The train was shunted to a siding.
- قطار را به خط فرعی انداختند.
- They shunted the parents aside and talked to the children directly.
- آن‌ها والدین را کنار زدند و مستقیماً با بچه‌ها صحبت کردند.
- The circuit is shunted by the wheels of the train.
- چرخ‌های قطار جریان برق در مدار را قطع می‌کند.
- Greed shunted him from studying into gambling.
- آز موجب شد که کار او از تحصیل به قماربازی بکشد.
- The bus shunts between the two towns.
- اتوبوس میان آن دو شهر رفت و آمد می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shunt

  1. noun A conductor having low resistance in parallel with another device to divert a fraction of the current
    Synonyms:
    electrical shunt bypass

ارجاع به لغت shunt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shunt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shunt

لغات نزدیک shunt

پیشنهاد بهبود معانی