با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Shunt

ʃʌnt ʃʌnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    shunted
  • شکل سوم:

    shunted
  • سوم شخص مفرد:

    shunts
  • وجه وصفی حال:

    shunting
  • شکل جمع:

    shunts

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adverb
قطار را به خط دیگری انداختن، منحرف کردن، تغییر جهت دادن، از میان بردن، کنار گذاشتن
noun verb - transitive adverb
موازی، مقاومت موازی
- The train was shunted to a siding.
- قطار را به خط فرعی انداختند.
- They shunted the parents aside and talked to the children directly.
- آن‌ها والدین را کنار زدند و مستقیماً با بچه‌ها صحبت کردند.
- The circuit is shunted by the wheels of the train.
- چرخ‌های قطار جریان برق در مدار را قطع می‌کند.
- Greed shunted him from studying into gambling.
- آز موجب شد که کار او از تحصیل به قماربازی بکشد.
- The bus shunts between the two towns.
- اتوبوس میان آن دو شهر رفت و آمد می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shunt

  1. noun A conductor having low resistance in parallel with another device to divert a fraction of the current
    Synonyms: electrical shunt, bypass

ارجاع به لغت shunt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shunt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shunt

لغات نزدیک shunt

پیشنهاد بهبود معانی